می آید از ره مردی سواره
در چشم و ابرو چون ماه پاره
مهدی می آید هر روز هر شب
با گریه گوید سالار زینب
هر کی هستی هر جا نشستی فقط بگو الهی قربونت برم
در این مورد دیگه کم آوردم واقعا نمیدونم چی بگم که کم نباشه فقط میتونم بگم آقا قسمت میدم به تموم این شبنمایی که گونهام رو خیس کرده به همه مقدسات دل بندهات به زلالی دل زهرات به پاکی اسم علی به بزرگی ابو الفضلت به جون عزیزت حسین که آقا بیا ما رو زیر پات له کن اما فقط بیا....
الهی قربونت برم فقط بیا
(الهم اجعل لولیک الفرج)
کاش میشد اشک را تهدید کرد *مدت لبخند را تمدید کرد*کاش میشد از میان لحظهای زندگی*لحظه دیدار را نزدیک کرد
چرا هیچ وقت کسی در مورد تاریکی حتی فکر نمیکنه *چرا خیلی ها فکر میکنن تاریکی یعنی تنهایی یعنی غمگینی یعنی ناراحتی یعنی غصه واقعا برام جالبه چرا اینطوری فکر میکنن یعنی چه استدلالی برا خودشون دارن
نظر من:
عشق تو تاریکیه---------------عاشق تو تاریکیه--------------------زندگی تو تاریکیه----------------عمر تو تاریکیه
زمان تو تاریکیه----------------هوا تو تاریکیه----------------هم چی تو تاریکیه****************
چرا ؟مگه نه الان میگم:
تاریکی اونجایه که هیچ کی نیست/اونجاییه که فقط تو هستی و اونی که باید باشه که البته اونو خودت میسازی/تاریکی اونجاییه که تو باشی و اون که دوس داری باشه پس تنها نیستی/تاریکی اونجایی که عشقت رو بخوای پیدا کنی خلوت/اونجایی که میتونی بدون هیچ اذیتی بفهمی عاشقی یعنی چی
تقصیر دلم نیست اگر روی تو زیباست
حاجت به بیان نیست که از روی تو پیداست
من تشنه یک لحظه تماشای تو هستم
افسوس که یک لحظه تماشای تو رویاست
(یا علی)